با من
Posted on آگوست 11, 2007 - Filed Under | 15 Comments
1- نام : فرهاد بی تیشه و دلخوش به ریشه – قرنها در جستجوی شیرین و فی الحال گریزان از شیرین که هر شیرینی را گزنده ایست و هر گزنده ای را نیشی زهرآگین ، مرهم جسم و نشتر جان
۲- زاده ی : کرمان- شهر زیره و پسته و کلمپه (بر وزن قلمبه) –شهر کریمانی که نجابتشان مایه ی انگیزش رگ عصبی است
۳- تحصیلات : طلبه ای در گل مانده در انواع و اقسام علوم و فنون من درآوردی این بشر دو دست و شاید دو پا – کامپیوتر، فلسفه، کارآفرینی، مدیریت، ریاضیات و…
۴- جنسیت : آموخته ی درس مردانگی از مکتب مایکل جکسون که در تعلیق بین مردینه و زنینه بودنش نامردی اش را مردانه فریاد می زند
۵- تاهل : متاهل متکلف متاسف متمرد – در حسرت یک دقیقه تجرد بی مراقبه و بی مشاجره
۶- پدر : نگاه غضب آلودش سوراخ موش را برایت از کاخ سعدآباد گرانبهاتر می کند
۷- مادر : نادره ی وجود که محبت زیادش پیشانی ات را از عصبانیت مهمان ستون سنگی خانه می کند
۸- همسر : اعوجاج وجود که محبتش فرق سرت را از خوشحالی مهمان سنگ کف آشپزخانه می کند
۹- فرزند : خوبش فقط لباست را به گند می کشد و بدش سنگ قبرت را نیز
۱۰- فوتبال : شوت هایش را دوست دارم مخصوصا از وقتی در زندگی فهمیدم توپ هم عالمی دارد
۱۱- موسیقی : ضربش را دوست دارم خصوصا وقتی با چند عدد تارسیمی جمع می شود
۱۲- فیلم : هستیم بر اکران زندگی پلان به پلان از کله ی سحر تا بوغ سگ
۱۳- جایزه : حیاط خاکی مدرسه و ظهر گرم طاقت فرسا و بزرگترین کادوی روی میز مدیر – همان کادویی که شب قبل روی طاقچه اتاق دیده بودمش
۱۴- ترس : حس گرم و نمناک و بو داری که پسرک تنبل کلاس اول “ب” وقت فلک شدن داشت
۱۵- گوسفند : نگاه غریب و معصومانه اش وقت نشخوار ، تو را به برخی آدمها امیدوار می کند
۱۶- گاو : چشمان خمارش تو را به سمت یک عضو استراتژیک بدنش رهنمون می سازد و حس ترحم مالشی ات را بر می انگیزد
۱۷- پل فلزی خیابان : ساختاری زمخت و فلزی که در روز از سایه اش برای عبور از عرض خیابان استفاده می شود
۱۸- کار : حمالی محترمانه برای تهیه مواد اولیه سیکل بی خود و بی فایده دهان تا …
۱۹- روز و شب : داستان مکرر موش و گربه ای که وقت به هم رسیدنشان دلت سخت می گیرد
۲۰- بیست : ختم کلام- عمری برای گرفتنش زمان و مغز سوزاندم –گرفتم اما تازه فهمیدم بیست و یک هم عددی است
۲۱- …
Comments
15 Responses to “با من”
Leave a Reply
سلام دوست عزیز
از نوشتنت خوشم اومد . لینکت رو گذاشتم توی سایتم
salam
Agha aval az hame az inke ham familim ehsase khoobi daram! agha in blogeto che joori tarrahi kardi? khodet kardi ya ye ki dige in karo kard?
age mitooni behem mail bezan
Bye
سلام جناب آقاي راهداري
با يه مطلب در خدمتم.البته من يكي از نظرات شما رو تو وبلاگ نواهاي ايراني خوندم.
خوشحال ميشم با نظرتون راجع به مطلبم.
ممنون وسپاس فراوان
این بهترین مطلبی بود که تابحال ازت خوندم. کاملا Trademark فرهاد بود!
سلام فرهاد جان
خيلي زيبا بود…. خيلي ظريف.
ضمنا از ملاقات شما خيلي خوشبختم…..منظورم عكسي است كه از خودت قرار داده اي.
موفق باشي دوست عزيز
يا حق.
سلام فرهاد خان
خیلی استفاده بردم. سپاسگزارم.
man age jaye to bodam aval mirftam salmooni sare koche mohamo kotah mikardam bad aks migreftam . engar ke vaghean groni shode .
سلام فرهاد، یه جوری تو واسم حس نوستالوژی داری، دلم واست تنگ شده، کجای این دنیای بی سر و صاحابی؟ ما که دلمون پوکید از بس همه رفقامون رفتن بلاد کفر! یه خبری بده بشه ببینیمت…
با سلام خدمت استاد دوران دانشکده شهید چمران کرمان
من از بچه شاگردان تنبل شما بودم که با تشویقهای شما توانستم پا از درب دانشکده به بیرون بگذارم.
وسلام
چقدر زیبا نوشته بودید
همین
سلام
من از خونه محمد به خونه تو رسیدم
خونه با صفایی داری
اجازه میدی یه پنجره از خونه م به خونه ت باز کنم؟
سلام خیلی خوب می نویسی، تبریککککک
لینکت کردم
http://www.mycreativemind.persianblog.ir
سلام فرهاد جان عباس ام از دیار کویرازساختمان عزیز جایی که شایدتو هم خاطره ای ازآ نجا داشته باشی.دیار بپور و بی بی
اگر از عشق بپرسد كسي من به او خواهم گفت:دختري خار گل سرخ نديد دست او زخمي شد باز هم عاشق ماند
خوب چیه منم راهداری هستم!!!!!!!!!!!!!!!!